به گزارش خبرنگار مهر، دکتر محمد توکل، استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران، در نشست «کارل مانهایم» که عصر دیروز از سلسله نشستهای «آشنایی با جامعه شناسان بزرگ» به همت حلقۀ جامعه شناسی موسسه غیردولتی چهارسوق اندیشه در حسینیۀ ارشاد برگزار شد، به معرفی کارل مانهایم جامعه شناس مجار پرداخت و گفت: مانهایم به همراه ماکس شللر یکی از بزرگترین جامعه شناسان معرفت است و حتی در برخی از محافل انگلوساکسون از او مهم تر تلقی می شود.
نویسندۀ کتاب «جامعه شناسی معرفت» به پیشینۀ این شاخۀ جدید علمی اشاره کرد و گفت: رویکرد عام در جامعه شناسی معرفت، مقابله با تصور رایج در تفکر غربی از افلاطون به بعد است که علم و شناخت ناب و حقیقی را امری فرازمانی و به دور از تاثیرات محیطی می دانستند. پایه گذار جامعه شناسی معرفت ماکس شللر است که در سنت عمیق فلسفی پدیدارشناسی پرورش یافته و به همراه ادموند هوسرل و مارتین هایدگر یکی از فیلسوفان شناخته شدۀ قرن بیستم است. اما کارل مانهایم که پس از شللر بزرگترین فرد در این حوزۀ معرفتی ست، به دلیل مهاجرت به انگلیس، ساده نویسی و گرایشهای رادیکال و چپ، نزد جامعۀ انگلیسی زبان بیشتر شناخته شده است.
دکتر توکل پرسش اصلی جامعه شناسی معرفت را بیان رابطه میان معرفت و جامعه دانست و گفت: اگرچه در قرن نوزدهم و با کسانی چون مارکس ، به نگرش عام فلسفی غربی در مورد تاثیر نهادهای بیرونی در شکل گیری معرفت خللی وارد شد، اما ضربۀ اصلی با شللر و طرح جامعه شناسی معرفت وارد شد.
دکتر توکل نکتۀ اصلی در کل نظر گاه معرفتی مانهایم را مواجهۀ انسان با دو واقعیت اجتماعی خواند و گفت: انسان در جامعه با «وضعیت های از پیش ساخته»(ready made situation) مواجه است، یعنی هر کس وقتی در یک جامعه زاده می شود در یک طبقه خاص، با زبانی ویژه، در نظام آموزشی معین، با نظم سیاسی خاص و ... رشد می کند. این وضعیتهای از پیش ساخته شکل معرفتی او را بر می سازند. واقعیت دوم «الگوهای از پیش ساخته» است که نزد مانهایم از اهمیت بیشتری برخوردار است. به این معنی که انسان در مواجهه با آن وضعیتها، واکنش هایی مطابق با الگوهای از پیش ساخته شده، اتخاذ می کند. بنابراین انسان به معنای کلی آزاد نیست بلکه رفتار او توسط پارامترهای اجتماعی تعیین شده اند.
استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران، سپس به «چشم اندازگرایی»(perspectivism) نزد مانهایم اشاره کرد و گفت: بنا به شرایط پیشینی که مانهایم برای جریان معرفت انسان قائل می شود، از نظر او انسانها از منظر ها و چشم اندازهای متفاوت به واقعیت می نگرند و در دوره های گوناگون تاریخی ما با پرسپکتیوهای گوناگون مواجهیم و می توانیم به پرسپکتیو هایی چون چشم انداز قرون وسطایی یا چشم انداز مدرن قائل شویم.
دکتر توکل سپس به نتایج نسبی انگارانۀ نظریۀ مانهایم اشاره کرد و گفت: او خود برای رهایی از این منظر معتقد بود که به جای نسبی گرایی(relativism) معتقد به «رابطه گرایی»(relationism) است به این معنا که معتقد است که بسترهای فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی اندیشه را مشخص می کند، اما این راه حلی دقیق نیست و او در پاسخ به نقد نسبی گرا بودن پاسخ صحیحی ندارد.
نظر شما